Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-04@17:55:24 GMT

روایتی از ثبت آن عکس ماندگار

تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۳۵۲۸

روایتی از ثبت آن عکس ماندگار

بسیاری از ما چه در فضای مجازی و چه در مراسم یادبود شهدا و… تصویر شهیدی که چهره معصومش با خون خضاب شده و لب‌هایش از شدت عطش خشکیده شده را دیده‌ایم اما شاید تنها او را به چهره شناخته و ندادیم که او شهید امیر حاج‌امینی است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، هرکدام از ما چه در فضای مجازی و چه در مراسم یادبود شهدا و… تصویر شهیدی که چهره معصومش با خون خضاب شده و لب‌هایش از شدت عطش خشکیده شده را دیده‌ایم اما شاید تنها او را به چهره شناخته و ندادیم که او شهید امیر حاج‌امینی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«شهید امیر حاج امینی» ۵ دی ماه سال ۴۰ در روستای علیشار از توابع زرند ساوه متولد شد؛ پدرش کارمند شرکت زیمنس آلمان و مادرش هم خانه‌دار بود و ۴ برادر بودند و در سن ۱۷ سالگی پدرش را از دست داد؛ برادرش از او چنین می‌گوید: «امیر دانش‌آموز کوشایی بود اما ترجیح داد بعد از پایان دوره تحصیل پی کسب‌وکار برود و به قول معروف روی پای خود بایستد. برای همین در کارخانه باتری‌سازی نور وابسته به صنایع دفاع مشغول شد. به‌دلیل دقت نظر و استعداد بالایی که در انجام کارها داشت خیلی زود مورد توجه کارشناسان آلمانی قرار گرفت. برای همین به امیر پیشنهاد دادند که زمینه اعزام به کشور آلمان را برای او فراهم می‌کنند تا دوره‌های پیشرفته باتری‌سازی را یاد بگیرد اما او قبول نکرد و برای پیشرفت کارش به کلاس زبان آلمانی می‌رفت. خیلی مسلط آلمانی صحبت می‌کرد، علاقه زیادی به ایتام داشت و هیچ‌چیز به اندازه شاد کردن آن‌ها خوشحالش نمی‌کرد. تا جایی که وسع مالی‌اش اجازه می‌داد دست دیگران را می‌گرفت بی آنکه کسی متوجه شود.

روایتی از آن عکس متفاوت

دهم اسفند ۱۳۶۵ و عملیات کربلای ۵ بود؛ شلمچه ناآرام بود و بی‌قرار و صدای انفجار گوش‌خراشی زمین و آسمان را در هم کوبید؛ امیر همانطور که بی‌سیم در دستش بود لم داده به خاکریز چشمانش را بست. خون صورت مهربانش را پوشاند، سربند یا حسینی که بسته بود هم رنگ سرخ به‌خود گرفت. انگار صد سال خوابیده باشد. لب‌های خشک او نشان از عطش می‌داد. نشان از عشق و ارادت به شاه‌عطشان و همه این‌ها عکاس جنگ را مصمم کرد که یک عکس برای مادر شهید بگیرد.

بعد از انفجار مهیب، احسان رجبی این عکس ماندگار را گرفت؛ سیمای امیر اگرچه قبل از شهادت هم زیبا بود اما حالا انگار آن زیبایی بیشتر به چشم می‌آمد و شرح آن روز را از زبان خود عکاس بخوانید:

«با انفجار خمپاره ۸۲ کنار بچه‌ها یک مرتبه همه جا زیرورو شد، آن لحظه دنیا جلوی چشم‌ام تاریک شد. همه جا را سیاه می‌دیدم؛ سعید جان‌بزرگی یکی از همراهانم با نگرانی تکانم داد و بعد برای اینکه شوک بدهد محکم به پشتم زد، صدایی شنیدم که می‌گفت «زنده‌ای؟» کمی که دود و غبار پراکنده شد به‌خودم آمدم و دیدم هر کس یک طرفی افتاده و در حال جان دادن است. سعید داد زد: «گونی بیارید رو شهید بکشیم»؛ یک لحظه خانواده‌اش آمد جلوی چشمم، تنها چیزی که در آن لحظه به ذهنم خطور کرد، این بود که من اینجا هستم، دوربین عکاسی دارم، یک عکس برای مادر این شهید بگیرم. انگار صدای وجدانم بود که نهیب می‌زد «دوربین‌رو بردار عکس بگیر…» به‌دنبال دوربین گشتم. زیر خاک بود. گوشه بند آن را گرفتم و از زیر خاک کشیدم بیرون، لنزش را تمیز کردم و از چهره آرام شهید امینی عکس گرفتم. اینکه عکس اینگونه واضح و شفاف از آب درآمد، عنایت و لطف خدا بود و وجود آن گوهرهای نابی که به خدا و ائمه (ع) متصل بودند.»

چند روز قبل از عملیات دفترش را برداشت و گوشه دنجی را انتخاب کرد و نوشت؛ «از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم همیشه چند موضوع را مدنظر داشته باشید. هرگز دروغ نگویید و زود قضاوت نکنید. خوشرو و خوش برخورد باشید و…». انگار خصلت‌های خودش را به دیگران گوشزد می‌کرد. حمید کربلایی یکی از هم‌رزمانش بارها نماز و مناجات او را دیده و تعریف می‌کند که امیر به‌گونه‌ای نیایش می‌کرد که هر کسی با دیدن حال او منقلب می‌شد. قنوت امیر زبانزد بود. وقتی دست‌هایش را بالا می‌گرفت گویی کسی جلوی روی او قرارگرفته و امیر برای او حرف می‌زد.

وصیتنامه شهید حاج امینی

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز موجب آزار و اذیت من می‌شود، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن.

من از این بابت سخت شرمنده‌ام که بنده بد و گناه کار خدایم و وقتی به گناهانم فکر می‌کنم، برای خودم آرزوی مرگ می‌کنم؛ ولی باز چاره ام نمی‌شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده‌ای برای گفتن ندارم و فقط دلم را به دو چیز خوش کرده‌ام؛ یکی اینکه دوباره مرا با وجود این‌همه گناه، به سرزمین پاک و اخلاص برگرداند؛ پس احتمالاً به من علاقه دارد و سر به سرم می‌گذارد؛ با اینکه چشم دلم هیچ چیز را نمی‌بیند و احساسش نمی‌کنم؛ اگر چنین نبود، پس به چه دلیل مرا به چنین جایی آورد؟

دوم اینکه با وجود داشتن قلب رئوف و مهربانم و با وجود همه بدی‌هایم، بسیار دلسوزم. در هر لحظه می‌توانم متحمل هر رنجی شوم؛ بله تناه دلخوشیم همین دو چیز است، پس ای پروردگار من! اگر مرا دوست داری مسبب حضور من در اینجا هستی، پس آرزوی مرا که… برآورده کن و یا بخاطر اینکه قادر به آزرده کردن کسی نیستم، بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت....

دنیا به مانند یک گرداب هلاکت برای ضعیف نفسان است. اگر لحظه‌ای ما را به حال خودمان بگذارند، وای بر آن لحظه که بطور قطع نابود می‌شویم. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.

ای حسین!

ای مظلوم کربلا!

ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) مرا ببخش و یاری‌ام کن تا در این گرداب هلاکت، نابود نشوم و ای خدا....

من در مقابل گناه، بسیار بد و ضعیفم و توانایی مقاومت کردن ندارم؛ بدین دلیل که هنوز تو را نشناخته‌ام و زحمتی در راه شناختت صرف نکرده‌ام؛ زیرا به این دنیا ضعیف و پایبندم و توانایی دل کندن از خوشی‌ها و آسایش‌های محض و پوشالی این دنیا را ندارم تا در راه شناخت تو سختی بکشم؛ با اینکه چنین سختی ای پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیب من نمی‌شود.

خالقا! قسمت می‌دهم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم که مرا عاشق کن.

درصورت انجام چنین لطفی، چیزی از دریای رحمت و کرامتت کم نمی‌شود و آسیبی نمی‌بینی.

همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی

اگر این لطف را در حقم تمام کنی، دیگر هیچ آرزویی ندارم؛ چون به تمام خواسته‌هایم رسیده‌ام. اگر چنین کنی، می‌دانم که از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر....

خدایا! دل شکسته و مهربان من را آزرده خاطر نکن.

خدایا خودت گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم.

کد خبر 732836

منبع: ایمنا

کلیدواژه: شهدای دفاع مقدس امیر حاج امینی شهید امیر حاج امینی شهید حاج امینی معرفی شهدای دفاع مقدس شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حاج امینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۳۵۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خاموشی صدایی ماندگار

اهالی رادیو در چند وقت اخیر هر خبری که از مسعود اسکویی، گوینده و مجری پیشکسوت می‌شنیدند، دل‌دل می‌کردند که خبر رفتن او نباشد؛ خبری که در نهایت روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت منتشر شد تا اسکویی را برای همیشه تبدیل به خاطره کند و داغی بر دل دوستدارانش شود.

به گزارش ایسنا، متن پیش رو یادنامه روزنامه «جام‌جم» برای مسعود اسکویی، گوینده رادیو است که روز چهارشنبه دار فانی را وداع گفت.

هربار که در طول سال‌های قبل پیچ رادیو را می‌چرخاندیم تا صدا به وقت ورزش به گوش‌مان برسد، صدای مسعود اسکویی نشان‌مان می‌داد که به ایستگاه رادیو ورزش رسیدیم‌؛ همین‌قدر آشنا و پر از خاطره. مسعود اسکویی را باید ازجمله قدیمی‌ترین مجریان و گویندگان ورزشی صدا و سیما دانست. او اخیرا به واسطه شکستگی ناحیه لگن و پا در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شده بود و در نهایت چشم از جهان فروبست. زنده‌یاد اسکویی دوره تهیه‌کنندگی برنامه‌های تلویزیونی را در تلویزیون آلمان گذراند و یک سال در شهرهای زونه گورگ و ماینس با تلویزیون همکاری کرد. یکی از شاخصه‌های او در اجرا، ارائه گزارش مسابقات ورزشی بدون نگاه جانبدارانه بود. اسکویی ازجمله گویندگانی بود که بیش از پنج دهه در رادیو و تلویزیون فعالیت ‌کرد و با صدای متفاوت و جوانی که داشت، مخاطبان را پای رادیو و تلویزیون می‌کشاند. او از سال ۱۳۴۵ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا ۵۷ سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را برای خود به ثبت رساند. ابتدای کار او گویندگی اخبار در تلویزیون بود و با گزارش بازی دوستانه فوتبال بین تیم‌های پرسپولیس و کویت (در کویت، سال ۱۳۵۰) وارد تیم گزارشگران شد. صدای خاص او باعث شد در دورانی که تلویزیون هنوز فراگیر نشده بود، بسیاری از مخاطبان صحنه‌های مسابقات ورزشی را با صدای او در خاطر تجسم کنند. 
   
استمرار برای ماندگاری
استاد اسکویی پیش از این و به مناسبت سالگرد رادیو ورزش گفته بود: ۲۲ سال پیش شاید خیلی‌ها می‌گفتند شما در شبکه رادیویی ورزش چه کار می‌خواهید بکنید؟ چه می‌خواهید بگویید؟ اما امروز می‌بینیم شبکه ورزش به جایی رسیده که حتی ۲۴ ساعت هم برای آن کم است و باید کانال دیگری هم کنار این شبکه باشد و اگر آن کانال هم راه‌اندازی شود، برای آن ۲۴ ساعت برنامه خواهیم داشت چون این شبکه توسعه یافته و مخاطبان وفاداری پیدا کرده است.او عنوان کرده بود: تخصص اصلی‌ام، والیبال است ولی چون آن زمان تعداد کسانی که گزارش ورزشی می‌کردند کم بود، فوتبال هم گزارش می‌کردم. مجبور بودیم همه ورزش‌ها غیر ازکشتی را هم  گزارش کنیم. دردوران آموزش یاد داده‌اند که باید طوری گزارش تهیه کنیم که مخاطب خودش را درکنار زمین احساس کند. وقتی درگزارش والیبال می‌گویم که از منطقه۲ آبشار را زدند، شنونده باید بداند منطقه ۲ کجاست. یک گزارشگر ورزشی باید دقیق شماره لباس ورزشکار را بلد باشد یا باید بداند پست فلان بازیکن چیست و درچه منطقه‌ای بازی می‌کند. حتی رنگ لباس‌ها را باید برای شنونده توضیح دهیم؛ مثلا زمانی که می‌گویم توپ در منطقه ۲ خوابید، باید تشریح کنم که توپ درمنطقه دوی زمین کدام تیم خوابید! اینها را باید دقیق درگزارش‌ها رعایت کرد که متأسفانه برخی دوستان از آن غافلند.یا مثلا وقتی می‌گویم لیبرو، باید توضیحبدهم لیبرو چه کسی است. مجری یا گزارشگر نباید جانبداری کند و علائق خودش را نشان بدهد چون هر بیننده یا شنونده‌ای زود متوجه می‌شود گزارشگر به چه سمت و سویی گرایش دارد. البته گاهی که تیم‌های با تیم‌های خارجی بازی دارند که طرفداری نسبی قابل قبول است. 
   
یک عاشق و یک صدای ماندگار 
دوستان و همکاران مسعود اسکویی خاطرات بسیاری از او دارند. خسرو والی‌زاده، گزارشگر قدیمی در همین خصوص به جام‌جم گفته بود: من و آقای اسکویی بیش از ۳۰ سال همکار بودیم و در واقع ایشان استاد من بود. مرتب هم با هم کار می‌کردیم اما این اواخر به دلیل شرایط جسمانی، ایشان کمتر سر برنامه می‌آمد. در این مدت هم وزیر و برخی بازیکن‌های قدیمی به عیادت‌شان رفتند. ما در برنامه‌های بسیاری همکار بودیم اما برنامه‌ای که به صورت طولانی‌مدت در خدمت‌شان بودم برنامه «صدای ورزش» بود که البته مدتی است پخش نمی‌شود. من فکر می‌کنم دلایل بسیاری باعث می‌شود یک نفر تا این حد در کار خود موفق باشد و مردم هم دوستش داشته باشند. یکی از مهم‌ترین آنها عشق به کارشان بوده. چون من هم این خصوصیت را دارم و به‌نظرم تا کسی به کارش عشق نورزد و آن را دوست نداشته باشد و در درجه اول به درآمد آن فکر ‌کند، نمی‌تواند در کارش موفق و ماندگار شود. مورد بعدی، صدای ایشان بود که بسیار صدایی مخملی و ماندگار و بسیار جذاب و گیرایی داشت و بعد هم باشخصیت و بی‌حاشیه بودنش و احترامی که در جمع رسانه‌ای‌های ورزشی دارد، باعث چنین شخصیتی ماندگار شد. 
   
صدای ماندگار ورزش ایران
کیومرث هاشمی، وزیر ورزش هم در پی درگذشت مسعود اسکویی پیام تسلیت منتشر کرد. در متن پیام او آمده است: در نهایت تأسف و تاثر، گوینده پیشکسوت رادیو «استاد مسعود اسکویی» دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. زنده‌نام استاد مسعود اسکویی با صدای خاص، شاخص و کم‌نظیرش راوی لحظات افتخارآفرین ورزشکاران و تیم‌های ورزشی ایران عزیز بود و همواره صدای نافذش در گوش مردم ورزش‌دوست، طنین‌انداز می‌شد. صدای ماندگاری که یادآور روایت‌های مختلفی از ورزش ایران بود و همواره با صداقت، تخصص و انصاف سخن بر زبان می‌راند و نقش‌آفرینی مهمی در شور و نشاط اجتماعی داشت و با نقد و نظرهای کارشناسانه‌ خود اثرات مهمی را در ورزش کشور برجای گذاشت.بدون شک آنچه از مسعود اسکویی به‌عنوان یک شخصیت برجسته‌ رسانه‌ای در تاریخ ورزش ایران و رسانه‌ ملی به یادگار ماند، می‌تواند الگوی مناسب و قابل اعتنا برای جوانان علاقه‌مند به این حرفه باشد. به این وسیله ضایعه فقدان اندوهبار گوینده‌ توانا و فرهیخته‌ رادیو را به خانواده‌ محترمش، همکاران این مرحوم در رسانه‌های جمعی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خصوصا اهالی رادیو ورزش تسلیت می‌گویم و برای آن عزیز غفران و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم. 

 چشم امید به بازگشت او داشتیم
در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رئیس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. متن پیام به این شرح است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوش‌های‌مان را بنوازد. در گفت‌وگو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمی‌شد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیت‌جوانان‌مان در المپیک پیش‌رو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم، ولی در برابر تقدیر الهی چه می‌شود کرد. درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسالت می‌کنم.
   
گوینده‌ای متعهد و مشتاق 
همچنین علی بخشی‌زاده، معاون صدای رسانه ملی هم در پیامی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده رادیو را تسلیت گفت. در پیام تسلیت بخشی‌زاده عنوان شده است: با نهایت تأسف و تأثر درگذشت شادروان «استاد مسعود اسکویی» پیشکسوت گرانقدر عرصه رادیو و گوینده نام‌آشنا و صدای ماندگار رادیو ورزش را به جامعه رسانه و ورزش کشور تسلیت عرض می‌کنم. مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یادماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت. تعهد، اخلاق حرفه‌ای، شور و اشتیاق وصف‌ناپذیر ایشان به ورزش و عشق بی‌حد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسل‌های آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود. درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش، ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم. او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلب‌های‌مان زنده خواهد ماند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دیدار با خانواده شهیدی که به دست اسرائیل به شهادت رسید/ عکس
  • امیر خاموشی از مرکز آموزش هوانیروز شهید وطن‌پور بازدید کرد
  • دیدار سردار شیرازی و امیر واحدی با خانواده سردار شهید زاهدی
  • سردار شیرازی و امیر واحدی با خانواده شهید زاهدی دیدار کردند
  • بازدید فرمانده هوانیروز ارتش از مرکز آموزش هوانیروز شهید وطن پور اصفهان
  • دیدار سردار شیرازی و امیر سرتیپ واحدی با خانواده سردار شهید زاهدی
  • روایتی از معلم شهید حاج علی اکبر شمشیری
  • رقص خون در گلوی پاییز؛ روایتی متفاوت از همسر شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری»
  • خاموشی صدایی ماندگار
  • خاموشی صدای ماندگار ورزش